این روزها هفته را خیلی خوب شروع می کنم. من دو روز گذشته را در حالی که دخترم در مهدکودک بود گذراندهام تا در امور مالی کسبوکارم تا حد زیادی به نظر برسد (به نظر سرگرمکننده نیست، اما در مورد کارهای روشمند و دقیق چیزی بسیار جذاب میبینم). هفته گذشته من دوشنبه را صرف مرتب کردن یک سیستم برای تمام فعالیت های پایان ماه خود کردم. هفته قبل از رسانه های اجتماعی یک ماه برنامه ریزی می کند.
من فکر می کنم هیچ چیز بهتر از شروع هفته با چیزی مهم نیست (به جای هر چیزی که بلندترین فریاد می زند) که به من احساس موفقیت و شتاب بدهد. احتمالاً در حال حاضر به خصوص برای من افزایش یافته است زیرا با خستگی دوران بارداری، سطح انرژی من در پایان هفته واقعاً کاهش می یابد. من باید از اولین انفجار هفتگی انرژی به خوبی استفاده کنم.
در اینجا یک پیشینه کوچک در مورد اینکه چگونه برنامه ریزی تجاری خود را در این سه ماهه انجام دادم تا این اتفاق بیفتد، آورده شده است. یه چیز جدید امتحان کردم
معمولاً در ابتدای هر سه ماهه من برای یک استراحت برنامه ریزی شده عقب نشینی می کنم (مثلاً: یک airbnb رزرو کنید و خود را به مدت 24 ساعت در آنجا حبس کنید – عکس را ببینید – من نمی توانم آن را بیشتر توصیه کنم، چه کسب و کار یا تیمی را در یک سازمان) و برای تأمل در مورد آنچه در سه ماهه گذشته به دست آورده ام، به چشم انداز بلندمدت نگاه کنید، آن را در صورت نیاز تطبیق دهید، سپس مشخص کنید که می خواهم در سه ماهه بعدی به چه چیزی برسم. سپس نگاهی طولانی و سخت به فهرست کارهایی که میخواهم انجام دهم میاندازم و خودم را به چالش میکشم تا ببینم آیا واقعی است یا خیر. من در تلاش برای بیرون آوردن چند چیز هستم. اما قبل از آن، بررسی واقعگرایی بر اساس چیزی بیش از یک انگشت در هوا در مورد اینکه کارها چقدر طول میکشد و اینکه آیا آنها احساس میکنند انجام شدنی هستند، نبود. این بار خیلی دقیق تر شدم.
من تصمیم گرفته ام که واقعاً کار من در تجارت به دو چیز تقسیم می شود. اول، تجارت طبق معمول، بنابراین ملاقات با مشتریان، آماده شدن برای مشتریان، انجام وبینارها، صحبت با روزنامه نگاران، حفظ حضور من در رسانه های اجتماعی و غیره، و همه ادمین هایی که در اطراف این موارد فعالیت می کنند. دوم، همه پروژههایی هستند که میخواهم انجام دهم تا کسبوکارم را به جلو ببرم یا به نحوی آن را تقویت کنم (مثل این کار مالی که این هفته انجام دادهام). این دسته دوم چیزهایی هستند که به طور سنتی از دست میدهند زیرا به اندازه درخواستهای جدید، یا قرار ملاقاتهای مشتری یا سرعت بیامان رسانههای اجتماعی فریاد نمیزنند. اما آنها همچنین برای من بسیار مهم هستند – جهنم، من یک متخصص بهره وری هستم. من عاشق پیشرفت، انجام کارها، پیش بردن کارها هستم. پروژه ها خانه معنوی من هستند.
بنابراین، تصمیم گرفتم هفته ام را قطع کنم. من باید واقع بین می بودم که چیزهای معمولی بیشتر وقت هفته من را می گیرد، به خصوص با توجه به شرایط فعلی مراقبت از کودک که کمی به ساعات کاری من کاهش یافته است. بنابراین من یک روز در هفته را برای پروژه ها در نظر گرفتم – و مهمتر از همه، یک روز خاص را هر هفته اختصاص دادم: دوشنبه. دوشنبه روز پروژه من خواهد بود. سعی میکنم جلسات مشتری را برنامهریزی نکنم، مثل همیشه برای انجام هیچ کاری برنامهریزی نمیکنم، و راه خوشی برای پیشرفت در موارد مهم دارم.
تقسیم هفته به این صورت به این معنی بود که دقیقاً میدانستم چند روز میتوانم این سهماهه را روی پروژههایم بگذرانم: 12 دوشنبه برای بازی داشتم. من تخمین زدم که هر یک از پروژه هایم چند روز طول می کشد، تصمیمات سختی در مورد اولویت ها گرفتم و تصمیم گرفتم که به چه ترتیب آنها را تکمیل کنم. در عمل، من با زمانم طوری رفتار میکردم که با پولم رفتار میکنم – آن را بودجهبندی کردم.
البته تصمیمات سخت سخت بود. من با اجازه دادن به خودم برای ایجاد فهرستی از چیزهایی که اگر بتوانم از هر جایی برای مراقبت از کودک اضافی التماس کنم…مهدکودک، شوهر، پدربزرگ و مادربزرگ… من در این سهشنبه موفق شدم زمانی که خودم را با یک روز خالی شگفتآور دیدم – من آنها را دوشنبههای افتخاری مینامم.
و تمام – اکنون من شروع هفته هایم را صرف کارهایی می کنم که برایم واقعاً مهم به نظر می رسد. البته، همیشه مربوط به زمانی نیست که من برای آن صرف کردهام، به این معنی که باید شنلم را متناسب با لباسم بسازم، اما همه اینها بخشی از فرآیند است. من فکر میکنم در انجام روتین انجام این کارها در یک روز خاص به جای هر زمان که بتوانم در طول هفته، چیز بسیار قدرتمندی وجود دارد – این باعث میشود که دانستن یک روز خاص استرس را کمتر کند.
وقتی با بسیاری از مشتریانم در مورد اینکه چگونه هفته خود را به پایان برسانند یا اینکه چگونه در انواع مختلف کاری که باید انجام دهند، جا بیفتم صحبت می کنم، می دانم که از بسیاری جهات برای اداره کسب و کار خودم بسیار خوش شانس هستم. زمان من بیشتر از بسیاری از افرادی که در سازمان های بزرگتر کار می کنند تحت کنترل من است. بلکه مشمول جلساتی هستند که توسط دیگران ترتیب داده می شود، ضرب الاجل هایی که هیچ کنترلی بر آنها ندارند و سرعت بی امان اولویت های سازمانی. این که تمام روزها را برای تمرکز بر مهمترین کار کنار بگذارند، چندان در هدیه آنها نیست.
اما ما روی کارهایی که آنها می توانند انجام دهند با هم کار می کنیم: تا آنجا که می توانند از پربازده ترین ساعات کاری خود محافظت کنند، هدفشان این باشد که بیشتر یک روز معین را صرف انجام کارهای استراتژیک تری کنند (جمعه ها اغلب می تواند روز خوبی برای این کار در سازمان های بزرگ باشد – سرعت به نظر می رسد. تا کمی سرعت خود را کاهش دهید) و – از همه مهمتر – در مورد این موارد مهم واقعاً واضح باشید تا زمانی که زمان محقق شد بتوان از آن به خوبی استفاده کرد.