You are currently viewing چگونه یک مهندس زن بزرگ کنیم – پیاز کوچک

چگونه یک مهندس زن بزرگ کنیم – پیاز کوچک



من اخیراً در ضیافت ناهاری از 25 زن بسیار موفق در صنعت انرژی شرکت کردم. همانطور که نشسته بودم و به دستاوردهای چشمگیر و توصیه های واضح بیان شده از هر یک از برگزیدگان گوش می دادم، از غرور، احساسات و هیجان بی اندازه ای که احساس می کردم حتی بخشی از باشگاه هستم شگفت زده شدم.

اگر اصلاً مرا می شناسید، می دانید که من یک خرچنگ نیستم. شوهرم با محبت مرا «ربات» صدا می‌کند، زیرا می‌توانم حتی در دلخراش‌ترین آگهی‌های تبلیغاتی کریسمس بدون تکان خوردن بنشینم.

نوح: «چطور دل سرد و سیاه تو را گرم نمی کند؟ این یک سرباز است. او قرار نبود برای کریسمس به خانه بیاید. او در صبح کریسمس کل خانواده‌اش را غافلگیر می‌کند و برف هم می‌بارد.»

من: “آنها سعی می کنند به شما قهوه بفروشند.”

اما من را در اتاقی با 1200 نفر قرار دهید که به افتخار 25 زن بدجنس که علیرغم مشکلاتی که فقط می توانم تصورش را بکنم، به صدر صنعت ما رسیده اند، ایستاده اند و من به یک ثانیه گرم نیاز دارم تا این کار را انجام دهم. آن را با هم اینها زنانی هستند که شرکت های فورچون 500 را اداره می کنند. اینها زنانی هستند که قبل از اینکه کتاب هایی وجود داشته باشد که به آنها بگوید چگونه این کار را انجام دهند، به حرفه خود گرایش داشتند. بدون اینکه کسی به آنها بگوید اشکالی ندارد این کار را انجام دهید. هیچ زن مسن‌تری وجود ندارد که بتوان به عنوان مربی به او نگاه کرد. بدون مزایایی مانند مرخصی زایمان یا اجرای قوانین ضد تبعیض یا آزار و اذیت. اینها زنانی هستند که از آن نوع عزم و تمرکز لیزری برخوردار بودند که من فقط می‌توانستم رویایشان را ببینم، و متواضعانه‌تر، این‌ها زنانی هستند که راه را برای من هموار کردند تا رویاهایم را بدون بسیاری از موانعی که با آن روبرو بودند دنبال کنم. توی چیزکیکم گریه کردم.

سخنران که این رویداد را افتتاح کرد، آمار شگفت‌انگیزی را مطرح کرد: در حالی که درصد افرادی که وارد رشته‌های بسیار معتبر مانند حقوق و پزشکی می‌شوند، حدود ۴۵ درصد زن هستند، همین آمار برای زنانی که وارد رشته‌های مهندسی می‌شوند، زیر ۲۰ درصد است. این برای من چند سوال ایجاد کرد. یعنی چرا این هنوز اینقدر کم است؟ و چگونه می توانم کمک کنم؟ و آیا اگر من همچنان آن چیزکیک را بخورم جالب است؟

می‌خواهم بگویم که نسل بعدی مهندسان زن را پرورش می‌دهم، اما در خانه‌ام فقط پسرها کار می‌کنیم. در حالی که من مطمئناً سهم خود را با تربیت مردان جوانی انجام خواهم داد که به زنان احترام بگذارند و ازدواج را یک شراکت 50/50 از نظر خانه‌داری و تربیت فرزندان می‌دانند، به دوستانم نیاز دارم که مشعل را حمل کنند تا دختران را تشویق به ورود به STEM کنند. زمینه های. بنابراین با الهام از زنان ذکر شده در بالا، و همزمان با هفته مهندسی (یا به قول ما بچه های باحال هفته E-Week)، به شما پیشنهاد می کنم:

باید با گفتن این نکته شروع کنم که می‌دانم مهندسی برای همه نیست، و مطمئناً فکر نمی‌کنم که اینطور باشد. اما این را هم می دانم: مهندسی یک برنامه 4 ساله است و در بسیاری از موارد نیازی به آموزش تکمیلی نیست. مهندسان در سطحی برابر با برنامه هایی که به بیش از 6 سال تحصیل و چندین مدرک نیاز دارند، غرامت دریافت می کنند. مهندسی یک شغل عالی برای زنی است که بچه می‌خواهد، زیرا مشاغل زیادی وجود دارند که به حداقل سفر با ساعات کاری نسبتاً استاندارد نیاز دارند. در نهایت، کمتر از 1/5 افرادی که از این مزایا استفاده می کنند، زن هستند.

به جای بیان فهرست کاملی از چالش هایی که زنان جوان را از دنبال کردن رشته مهندسی باز می دارد، تصمیم گرفتم تا بفهمم چه زنانی من کردم مهندسی را وارد کنید مشترک هستند. من در زندگی ام با تعداد معدودی از مهندسان زن دیگر تماس گرفتم که برای آنها احترام قائلم تا ببینم آیا می توانم شباهتی در تربیتمان پیدا کنم که نقشی کلیدی در هدایت ما به سمت مشاغل مهندسی داشته باشد. در اینجا 5 مورد رایجی که من پیدا کردم آورده شده است.

1. در معرض دید مهندسان قرار دهید

اگرچه نحوه آشنایی ما با مهندسی متفاوت بود، اما بیشتر زنانی که با آنها صحبت کردم به یک مهندس خاص یا تجربه خاصی در مهندسی اشاره کردند که به آنها کمک کرد به این حرفه علاقه مند شوند. کت و سو-می والدینی دارند که مهندس هستند. کتی که در ابتدا در رشته مدیریت ورزشی تحصیل می کرد، متوجه شد که به سمت رشته های مهندسی در خوابگاه خود کشیده شده است. کریستن صحنه خاصی از آپولو 13 را در حافظه خود دارد:

برای من، چیزی که واقعاً شور و شوق را برانگیخت، زمانی بود که آپولو 13 را در کودکی دیدم. صحنه ای وجود دارد که فضانوردان در فضا گیر افتاده اند و تیم هیوستون در تلاش است تا بفهمد چگونه آنها را به خانه بازگرداند. همه آنها در یک اتاق جمع شده اند، و شخصی وارد می شود و فقط محتویات موجود در دسترس فضانوردان را در فضا می ریزد و به طور موثر می گوید: “این چیزی است که آنها دارند، دریابید که چگونه آنها را نجات دهید.” اشیاء به هم ریخته، اما همه آنها آستین هایشان را بالا می زنند و به یکباره مشغول کار می شوند – و من فکر کردم، “وای، من می خواهم کسی در این اتاق باشم. من می خواهم مهندسی باشم که چگونگی نجات فضانوردان را بیابد. برای من، این نوع حل مسئله قهرمانانه بود و به همین دلیل به مهندسی روی آوردم.

و امی که نقش خواهر کوچک من را بازی می‌کند، یک خواهر یا برادر بزرگ‌تر داشت (او همچنین یک فاز کلی عجیب و بسیار طولانی داشت):

من همیشه یک معدل عالی داشته ام که مسیرم را هدایت می کند، بنابراین وقتی زمان تسلط بر همسالانم در جدول زمان های کلاس سوم فرا رسید… لباس هایم را بالا کشیدم و دست به کار شدم. من همیشه از نظر ذهنی برای موفقیت آماده بودم، نه تنها به این دلیل که این یک انتظار در خانه ما بود، بلکه به این دلیل من کسی را داشتم که شبیه من بود، مثل من فکر می کرد و با من باربی بازی می کرد تا به من نشان دهد که می توانم هر کاری که برایش سخت تلاش کنم انجام دهم.

پس موضوع مشترک چیست؟ هیچ چیز پیشگامانه ای نیست – فقط اینکه همه ما کسی را می شناسیم یا چیزی دیده ایم که مهندسی را ملموس، دست یافتنی و جذاب به نظر می رساند. لازم نیست که پدر یا مادر یا در مورد کریستن حتی یک شخص واقعی باشد.

2. ریاضی را به یک چیز «دخترانه» تبدیل کنید

یکی دیگر از موضوعات مشترکی که من از هر یک از دوستانم متوجه شدم این است که والدین آنها توقعات زیادی از آنها در مدرسه در همه پایه ها از جمله ریاضی داشتند. همه ما یادداشتی را که ریاضیات را درسی پسرانه اعلام می کرد از دست دادیم. به نوعی هرگز به ذهنم خطور نکرد که در ریاضیات برتر نباشم، که در نگاهی به گذشته متوجه می شوم که نعمت بزرگی بود.

یکی از موانع مهندس شدن این است که تا زمانی که مردم به دانشگاه می‌رسند و رشته‌ای را انتخاب می‌کنند، بسیاری خودشان را «نه آدم‌های ریاضی» می‌دانستند. به نظر می رسد این امر به ویژه در مورد زنان صادق است. واقعیت اینجاست: ریاضی سخت است. برخلاف دروس مبتنی بر حافظه مانند تاریخ یا موضوعات تفسیری مانند ادبیات، ریاضی از شما می‌خواهد که برای مدتی سر خود را به دیوار ضرب المثل بکوبید و با مفاهیم دست و پنجه نرم کنید. بنا به دلایلی، ما خودمان را متقاعد می‌کنیم که هرگز از ریاضیات در دنیای واقعی استفاده نمی‌کنیم و فکر می‌کنیم بد نیست در آن کار کنیم. اگر فرزندتان به خانه بیاید و بگوید، «من اهل مطالعه نیستم؟» چه می‌شود، احتمالاً برای آن‌ها معلم راهنمایی خواهید گرفت و از رها کردن چنین موضوع مهمی امتناع می‌کنید. بنابراین اگر ریاضیات به طور طبیعی به دست نمی آیند، به شما تبریک می گویم! احتمالاً درست انجامش می دهید. به تلاش ادامه بده!

  • اگر می‌خواهید از کسی که واقعاً می‌داند در مورد چه چیزی صحبت می‌کند، بیشتر بخوانید، فصل 8 (مزارع برنج و تست‌های ریاضی) اثر مالکوم گلدول را امتحان کنید. ارزش های فوق العاده. یکی از نتایج جالب‌تری که او انجام می‌دهد نشان می‌دهد که مهارت‌های ریاضی بیشتر تابعی از تمایل فرد برای دقیق و کامل بودن است تا چیزهایی مانند کیفیت آموزش یا حتی IQ.

کمک نکردن به مسائل، تمایل دختران به عنوان نژادی است که از اشتباه کردن متنفر هستند. ما در فرهنگی زندگی می کنیم که از زنان انتظار دارد که کاملاً عمل کنند، به نظر برسند و صحبت کنند. وقتی با موضوعی مواجه می‌شویم که به بهترین شکل از طریق آزمون و خطا آموخته می‌شود، برای افرادی (از هر جنسیتی) که برای برتری تلاش می‌کنند، چالشی ایجاد می‌کند. ترس از شکست می تواند برای پیشرفت در موضوعات STEM مضر باشد زیرا بیشتر آن تجربی است. من دوست دارم که کریستن به ما پیشنهاد می کند با این موضوع مقابله کنیم:

اینو به دخترا یاد بده اشکالی ندارد که شکست بخورید و به آنها کمک کنید یاد بگیرند که چگونه شکست ها را به عنوان فرصت هایی برای رشد در نظر بگیرند. مهندسی سخت است. شکست های زیادی وجود خواهد داشت، در حل مسائل گیر خواهید کرد، هرازگاهی در تست ها ضعیف عمل خواهید کرد، و به کمک نیاز خواهید داشت. همه این موارد نشانه های فردی است که به عنوان یک مهندس در حال پیشرفت است و حتی باهوش ترین آنها از گروه های مطالعه و ساعات اداری بهره می برند. به آنها بیاموزید که چگونه سؤالات خوبی بپرسند و در صورت انجام آنها از آنها تمجید کنید.

نکته اینجاست که تقریباً هر کسی می‌تواند خود را متقاعد کند که «ریاضی‌دان» نیست. مهندس آینده خود را تشویق کنید که به تلاش خود ادامه دهد، حتی زمانی که سخت است. در صورت نیاز از آنها کمک بخواهید. سخت کوشی، تلاش مداوم و تلاش مجدد را در صورت شکست به همان اندازه (یا بیشتر) تحسین کنید که به طور طبیعی به دست می آیند. اگر از ریاضی متنفر باشید چه؟ سعی کنید آن را نشان ندهید. همانطور که می‌دانیم زنانی که مشکل تصویر بدنی دارند می‌توانند با بدگویی درباره خودشان آن‌ها را به دخترانشان منتقل کنند، تصور می‌کنم والدینی می‌کوشند که ریاضیات سخت یا بی‌فایده است و می‌تواند مسری باشد.

3. زندگی اجتماعی بی رمق هرگز آسیب نمی زند

من این را به شوخی می گویم و می خواهم مشخص شود که خانم هایی که با آنها مصاحبه کردم بوده و هستند، زیاد سردتر از من این توصیه صرفاً بر اساس تجربه من است، بنابراین آن را با کمی نمک بپذیرید – اما وقتی با هیجان به سال‌های شکل‌گیری خود فکر می‌کنم، متوجه می‌شوم که چقدر در تبدیل من به کسی که امروز هستم، اهمیت داشتند. از آنجایی که من مدرسه را در کانادا شروع کردم و آنها کارها را به روش کانادایی انجام می دهند، پس از بازگشت به ایالات متحده در کلاس اول، من به طور مداوم یک سال از همه افراد کلاسم کوچکتر بودم. صحبت می کردند واقعا جوان: 18 نوامبر سال اول دانشگاهم را وارد کردم. به همین دلیل، بیشتر دوران دبیرستان را به پیاده روی گذراندم و همیشه از نظر جسمی کوچک و احتمالاً از نظر عاطفی برای کلاسم نابالغ بودم. من همچنین در گروه راهپیمایی شاخ فرانسوی می زدم و در دبیرستان پیشاهنگ دختر بودم (کاری که برای کلوچه انجام نمی دادم). هر یک از این تجربیات عالی بودند و مهارت‌ها و دوستی‌های مادام‌العمر را ایجاد کردند، اما اجازه دهید بگوییم که من هرگز با یکی از بچه‌های باحال اشتباه نشدم.



Source link